جوان آنلاین: مردی که از طرف شرکت خصوصی نگهداری از سالمندان در بیمارستان از یک بیمار سرطانی نگهداری میکرد، در حادثهای خونین بیمار دیگری را روی تخت بیمارستان به قتل رساند و چند نفر را هم زخمی کرد.
چندی قبل مأموران پلیس تهران تلفنی به بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران مرگ مشکوک مرد میانسالی را خبر دادند. مأموران اعلام کردند مرد ۶۰ سالهای که در حادثهای زخمی شدهبود، پس از یک ماه بستری در بیمارستان فوت کرده است.
قتل در بیمارستان
با اعلام این خبر، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی بیمارستان شدند. تیم جنایی روی تخت بیمارستان با جسد مردی به نام حمید روبهرو شدند که حکایت از آن داشت وی بیمار بوده و یک ماه قبل روی تخت بیمارستان مورد اصابت ضربه چاقو قرار میگیرد و در نهایت به کام مرگ میرود. بررسیها نشان داد عامل قتل مرد جوانی است که برای نگهداری از بیماری به نام حبیب در بیمارستان استخدام میشود. وی روز حادثه ابتدا با حبیب و خانوادهاش درگیر میشود، اما در ادامه بیمار تخت بغلی را با چاقو زخمی میکند و به قتل میرساند.
آنطور که مأموران اعلام کردند متهم هنگام فرار بازداشت و به اتهام ضرب و جرح چند نفر در بیمارستان به اداره پلیس منتقل میشود.
بیمار سرطانی
یکی از اعضای خانواده مقتول به مأموران گفت: «پدرم مدتی بود به خاطر درمان بیماری سرطان در بیمارستان بستری بود. در این مدت هر چند روز یک بار یکی از اعضای خانواده به عنوان همراه در بیمارستان در کنارش بودیم. بیمار ۵۶ ساله دیگری به نام حبیب که او هم سرطان داشت در تخت کناری پدرم بستری بود. خانوادهاش یک هفته قبل از حادثه از یک مرکز خصوصی نگهداری از بیماران مرد ۳۰ سالهای را به نام فریبرز برای پرستاری از پدرشان استخدام کردهبودند. آنطور که من متوجه شدم، فریبرز یکی، دو روز اول وظیفهاش را به خوبی انجام دادهبود، اما از روز سوم اصلاً به بیمار رسیدگی نمیکرده به طوری که هم بیمار و هم خانوادهاش چند باری به او اعتراض میکنند.»
حمله خونین
وی ادامه داد: «یک هفته از آمدن فریبرز به بیمارستان گذشته بود تا اینکه روز حادثه مادرم پیش پدرم بود و از طرفی هم همسر حبیب هم به ملاقات همسرش رفته بود. آن روز بیمار سرطانی به مستخدمش اعتراض میکند و او توجهی نمیکند تا اینکه همسرش از او میخواهد تخت بیمار را کمی بالا و پایین کند، اما فریبرز باز هم توجهی به خواسته بیمار و همسرش نمیکند. همین موضوع باعث اعتراض و در ادامه مشاجره بیمار و مستخدمش میشود. وقتی مشاجره آنها بالا میگیرد، پدر و مادرم من هم به فریبرز اعتراض میکنند و از او میخواهند به وظیفهاش عمل کند، اما او ناگهان عصبانی میشود و ابتدا حبیب و همسرش را با مشت و لگد کتک میزند و بعد هم مادرم را زیر مشت و لگد میگیرد. پدرم و بیمار تحت کناری با داد و فریاد درخواست کمک میکنند و مرد خشمگین هم در این لحظه با چاقو به سمت پدرم حملهور میشود و او را زخمی میکند. وقتی کارکنان بیمارستان میرسند، فریبرز با چاقوی خونین فرار میکند، اما مأموران حراست بیمارستان او را دستگیر میکنند و تحویل مأموران میدهند. پس از این حادثه پدرم یک ماه بستری بود و بعد به خاطر شدت جراحات فوت کرد. الان از قاتل شکایت داریم.»
از کوره در رفتم
با به دست آمدن این اطلاعات، مأموران قاتل را برای تحقیق در اختیار تیم جنایی قرار دادند. وی در بازجوییها با اعتراف به قتل در ادعایی گفت: «من در زندگیام با مشکلات زیادی روبهرو بودم و چند سال قبل هم مشکل روحی و روانی پیدا کردم. در این مدت چندباری در بیمارستان روانی بستری شدم و تحت درمان قرار گرفتم. وقتی حالم خوب شد از بیمارستان مرخص شدم و دارو مصرف میکردم. مدتی قبل احساس کردم حالم بهتر شدهاست و از آنجایی که بیکار بودم به شرکتی که در خصوص نگهداری از سالمندان فعالیت میکرد، رفتم و درخواست کار دادم. قرار بود به عنوان پرستار خانگی مشغول به کار شوم تا اینکه خانوادهای درخواست نگهداری از پدرشان را در بیمارستانی دادند و شرکت هم مرا برای پرستاری فرستاد. بیماری که از او نگهداری میکردم، سرطان داشت و نگهداری از او سخت بود، اما مشکل مالی داشتم و مجبور بودم سختی را تحمل کنم. یک هفته در بیمارستان بودم. مرد بیمار مدام از من کار میکشید و میگفت تختم را درست کن. آنقدر این موضوع ادامه داشت که طاقتم تمام شد و با او و همسرش درگیر شدم. وقتی درگیری ما بالا گرفت، او و همسرش را کتک زدم که بیمار تخت بغلی و همسرش به من اعتراض کردند. عصبانیتم بیشتر شد و به سراغ او و همسرش رفتم. همسرش را کتک زدم، اما خود بیمار را با چاقو زدم. خیلی ترسیدم و از اتاق بیرون آمدم، اما قبل از فرار از بیمارستان دستگیر شدم.»
قاتل خشمگین پس از اعتراف، برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
تحقیقات درباره این حادثه ادامه دارد.